درباره محتوا : «بعد کیفی یک اثر هنری» ، یا بهره ای که چشم از صورت ایمان می برد

نویسنده

چکیده

سخن درباره محتوا و ر ابطه آن با جهان بینی هنرمند و ساختار
آثار هنری، طولانی ترین مبحثی است که در عر صه هنرهای
تجسمی می توان به  آن پرداخت.
وا قعیت فهم و ادراک محتوا، به عنوان » بعد کیفی یک اثر هنری»،
مانند تجربه ی ا حسا سی است که دیگران از آن بی خبرند. در خصوص
محتوا، اگر گفته شود، تمام نوشته ها و سخن ها، حرف هایی است
پیرامون محتوا، بیهوده نگفته ایم. بنابراین، یافتن نقطه ای ثابت
در فضای بی کران ابهام و توهم، آغاز زدودن پراکندگی سخن و
آرایش مفاهیم و دریافت هاست. دوستان ا هل مطالعه، به روشنی
دریا فته اند، پرسش از تحولاتی که در عرصه هنرهای تجسمی و به
خصوص نقاشی معاصر، به وقوع پیوسته ا ست، نه تنها دور از انتظار
نیست، بلکه لازم و شایسته هم هست. آ نچه شایسته نیست، آن
است که در مقام ارزشیابی و قضاوت، از ملاک های معتبر و منطقی
غا فل باشیم. آیا مقاله حاضر از نظریه خاصی تبعیت می کند؟!
ا میدوارم که مخاطبان ارجمند، به جوابی مناسب در سوال فوق دست
یابند. به اعتقاد نگارنده، هنرمند جستجوگر، همچون مولوی، باید
درصدد آن باشد که نیست.
گفتم: که یافت می نشو د، جسته ایم ما
گفت:  آنکه یافت می نشود، آنم آرزوست

کلیدواژه‌ها